سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

دوستی «تا» نداره

سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 7:28 صبح

friends
با یک شکلات شروع شد. من یه شکلات گذاشتم تو دستش اونم یه شکلات گذاشت تو دست من. من بچه بودم اونم بچه بود سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد دید که منو می شناسه خندیدم. گفت: دوستیم؟ گفتم: دوستِ دوست. گفت: تا کجا؟ گفتم: دوستی که تا نداره. گفت: تا مرگ؟ خندیدم گفتم: من که گفتم تا نداره. گفت: باشه تا پس از مرگ گفتم: نه نه نه تا نداره. گفت: قبول تا آنجا که همه دوباره زنده می شن، یعنی زندگی پس از مرگ بازم با هم دوستیم؟ تا بهشت تا جهنم تا هرجا که باشه من و تو با هم دوستیم؟ خندیدم و گفتم: تو براش تا هرجا که دلت بخواد یه تا بذار اصلا یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلا براش تا نمی ذارم نگام کرد نگاش کردم باور نمی کرد. می دونستم اون می خواد حتما دوستی ما تا داشته باشه دوستی بدون تا رو نمی فهمید.
***
گفت: برای دوستیمون یه نشونه بذاریم. گفتم: باشه تو بذار. گفت: شکلات. هربار که همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو یکی مال من. باشه؟ گفتم: باشه. هربار یه شکلات می گذاشتم تو دستش اونم یه شکلات می گذاشت تو دست من. باز همدیگرو نگاه می کردیم یعنی اینکه دوستیم، دوستِ دوست. من تندی شکلاتم رو باز می کردم می ذاشتم تو دهنمو تند و تند می مکیدم. می گفت: شکمو! دوست شکموی من. بعد شکلاتش رو می گذاشت تو یه صندوقچه کوچولوی قشنگ. می گفتم: بخورش. می گفت: تموم میشه می خوام تموم نشه برای همیشه بمونه. صندوقش پر از شکلات شده بود. هیچ کدومش رو نمی خورد. من همشو خورده بودم. گفتم: اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن یا کرما چی کار می کنی؟ گفت: مواظبشون هستم. می گفت: می خوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم. و من شکلاتامو می ذاشتم تو دهنم و می گفتم: نه نه نه! تا نداره. دوستی که تا نداره.
***
جعبه شکلاتیک سال دو سال چهار سال  هفت سال ده سال بیست سالش شده. اون بزرگ شده منم بزرگ شدم. من همه شکلاتامو خوردم اون همه شکلاتاشو نگه داشته اون اومده امشب خداحافظی کنه. می خواد بره. بره اون دوردورا می گه می رم اما زود برمی گردم. من که می دونم میره و برنمی گرده. یادش رفت شکلات به من بده. من که یادم نرفته. یه شکلات گذاشتم کف دستش. گفتم این برای خوردنه. یه شکلات هم گذاشتم کف اون دستش. گفتم: اینم آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت. یادش رفته بود که صندوقی داره برای شکلاتاش. هردوتا رو خورد. خندیدم. می دونستم دوستی من تا نداره می دونستم دوستی اون تا داره مثل همیشه. خوب شد همه شکلاتامو خوردم اما اون هیچ کدومشو نخورده. حالا با یک صندوق پر از شکلاتای نخورده چی کار می کنه؟


نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرید پیر مغانم
عرفان کفی
رمضان کریم
[عناوین آرشیوشده]